صحنه های دیدنی غروب آفتاب
غروب، ناپدیدشدن روزانهٔ خورشید در زیر افق در نتیجهٔ چرخش زمین است . عکس های زیبا و دیدنی از هنگامی که خورشید بعد از یه روز تابش زیبا کم کم رو به غروب کردن و سایه انداختن به زمین می شود که امید است از این تصاویر زیبا نهایت لذت را ببرید.
ادامه مطلب ...
تصویر جدیدی در یک سایت چینی منتشر شده که کیس آیفون جدید را نشان می دهد. اگر این تصویر حقیقت داشته باشد آیفون بعدی دارای نمایشگر بزرگ تری است تا حدی که به لبه های طرفی تلفن نزدیک شده است.
ادامه مطلب ...
داستان های جالب و خواندنی
هدفم گم شد ...
نمیدانم
داستان پیرمردى را شنیدهاید که میخواست به زیارت برود اما وسیلهاى
براى رفتن نداشت. به هر حال یکى از دوستان او، اسبى برایش آورد تا بتواند
با آن به زیارت برود.
یکى دو روز اول، اسب پیرمرد را با خود برد و
پیرمرد خوشحال از اینکه وسیلهاى براى سفر گیر آورده، به اسب رسیدگى
میکرد، غذا میداد و او را تیمار میکرد. اما دو سه روز که گذشت ناگهان پاى
اسب زخمى شد و دیگر نتوانست راه برود.
پیرمرد مرهمى تهیه کرد و پاى
اسب را بست و از او پرستارى کرد تا کمى بهتر شد. چند روزى با او حرکت کرد
اما این بار، اسب از غذا خوردن افتاد.
هر چه پیرمرد تهیه میکرد اسب
لب به غذا نمیزد و معلوم نبود چه مشکلى دارد. پیرمرد در پى درمان غذا
نخوردن اسب خود را به این در و آن در میزد اما اسب همچنان لب به غذا
نمیزد و روز به روز ضعیفتر و ناتوانتر میشد تا اینکه یک روز از فرط ضعف و
ناتوانى نقش زمین شد و سرش خورد به سنگ و به شدت زخمى شد.
این بار
پیرمرد در پى درمان زخم سر اسب برآمد و هر روز از او پرستارى میکرد. روزها
گذشت و هر روز یک اتفاق جدید براى اسب مىافتاد و پیرمرد او را تیمار
میکرد تا اینکه دیگر خسته شد و آرزو کرد اى کاش یک اتفاقى بیفتد که از شر
اسب راحت شود.
آن اتفاق هم افتاد و مردى که اسب پیرمرد را دید خواست آن را از پیرمرد خریدارى کند. پیرمرد خوشحال شد و اسبش را فروخت.
وقتى
صاحب جدید، سوار بر اسب دور میشد، ناگهان یک سؤال در ذهن پیرمرد درخشید و
از خود پرسید من اصلاً اسب را براى چه کارى همراه خود آورده بودم؟ اما هر
چقدر فکر کرد یادش نیامد اسب به چه دلیلى همراه او شده بود!
پس با
پاى پیاده به ده خود بازگشت و چون مدت غیبت پیرمرد طولانى شده بود همه اهل
ده جلو آمدند و به گمان اینکه از زیارت برمیگردد، زیارتش را تبریک گفتند!
تازه پیرمرد به خاطر آورد که به چه هدفى اسب را همراه برده و اهالى ده هم
تا روزها بعد تعجب میکردند که چرا پیرمرد مدام دست حسرت بر دست میکوبد و
لب میگزد!!
ادامه مطلب ...
امروز قصد معرفی یک موتور جستجوی ویژه رو دارم
این موتور برای علاقه مندان به شعر مناسبه
موتور جستجوی شعر گرد با قابلیت جستجوی اختصاصی بین اشعار کهن و اشعار معاصر ایران راه اندازی شده است
این موتور با استفاده از قدرت گوگل فعالیت می کند
همچنین لینکستان شاعران ایران با امکاناتی از قبیل کدهای رایگان برای وبلاگ ها و سایتها و اشتراک فید Rss در دسترس می باشد
برای مشاهده این جستجوگر به آدرس زیر مراجعه فرمائید :